قدت شبیه قامت سقا شده ببین... .

عکس های ماه محرم و روز عاشورا

عکس های ماه محرم و روز عاشورا

چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود

یعنی عمو برای تو بابا نمی شود 

ای مهربان خیمه ، حرم را نگاه کن

عمه حریف گریه ی زنها نمی شود 

تا جان نداده مادرت از جا بلند شو

زخم جگر به گریه مداوا نمی شود 

باید مرا به سمت حرم با خودت بری

من خواستم که پا شوم اما نمی شود 

باور نمی کنم چه به روزت رسیده است

اینقدر تکه سنگ که یکجا نمی شود 

تقصیر استخوان سر راه مانده است

راه نفس گمان نکنم ، وا نمی شود 

این نعل های تازه چه کردند با تنت

عضوی که از تو گمشده پیدا نمی شود 

بی تو عمو اسیر تماشا شده ببین

قدت شبیه قامت سقا شده ببین

مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده

دشتی از آه شعله زنت زیر و رو شده 

پیراهنی که بر بدنت بود کنده اند

پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده 

از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار

حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده 

با من بگو به دست که افتاده کاکلت

این طور موی پر شکنت زیر و رو شده 

از بس که سنگ بر سر و پای تو ریخته

از بس که نیزه روی تنت زیر و رو شده 

انگار جای فاصله ها پر نمی شود

از بس تمامی بدنت زیر و رو شده

 

حسن لطفی

برگرفته از سایت نای دل

السلام علیک یا اباالفضل العباس(ع)

مـیـان هــمهمـــه تیــری پــریــد آهسته
و از نـــگاه تـــری خــون چکیــد آهسته
وآب دســت بـه دامــان مــاه صحرا شـد
همین که مشک گــریبان دریــد آهسـته
نـگاه مشــک گـریـزان به خیمه ها افتاد
و آب زیـــر لــب آهــی کشــید آهســته


شب پنجم – شهادت حضرت ابالفضل عباس(ع)-

مداح:حاج سید حسین محسنی

سخنران: حجت الاسلام حاج محمد اکبرزاده

السلام علیک یا علی اصغر(ع)

گرم بازار عطش،اشک هم نایاب بود

دستها پر ز دعا،استجابت خواب بود

صورت خورشیدهم سرخ شد از روی شرم

زیر لب می گفت کاش جای من مهتاب بود

زخم شمشیرسنان آنقدر کاری نبود

خنده  شش ماهه اش قاتل ارباب بود

شب چهارم –شهادت حضرت علی اصغر(ع)-

 مداح:حاج سید حسین محسنی

سخنران:حجت الاسلام حاج محمد اکبرزاده

تا صوت قرآن از لب آنها مي آيد...

 

عکس های ماه محرم و روز عاشورا 

 تا صوت قرآن از لب آنها مي آيد

 كفرِ تمام نيزه ها بالا مي آيد 

 دجال هاي كوفه درحال فرارند

 دارد سپاه زينب كبري مي آيد 

 سدّ سپاه كفر را درهم شكستند

 تكبيرهاي حضرت سقا مي آيد 

 انگار كه زخم فدك سر باز كرده

 ازهرطرف فرياد يا زهرا مي آيد 

 - خون علي گويان عالم را بريزيد-

 اي دشنه ها، تازه ترين فتوا مي آيد 

 آداب جنگ كربلا مثل مدينه است

 چون ضربه هاشان سمت پهلوها مي آيد 

 اي نيزه داران، نيزه هاتان را مكوبيد

 روز مبادا،عصرعاشورا مي آيد 

 خون گلوشان خاك را بي آبرو كرد

 آسيمه سربا طشت خود يحيي مي آيد 

 اي تيغ هاي كند، با تقسيم سرها

 چيزي از آنها گيرتان آيا مي آيد؟ 

 اين اولين باريست كه از پشت خيمه

 دارد صداي گريه ي آقا مي آيد 

 زينب بيا از خيمه ها بيرون، كه تنها

 با ديدن تو حال آقا جا مي آيد 

وحید قاسمی

السلام علیک یا حضرت رقیه(س)

پای پر آبله را مرهم نیست

مرهمی جز نگهت،بهرم نیست

دوریت اشک مرا درآورد

ورنه با تو به دل من غم نیست

من گرفتم نفس هر شلاق

بس زدم ناله پدر،این کم نیست

شب سوم-شهادت حضرت رقیه(س)-

مداح:حاج سید حسین محسنی

سخنران: حجت الاسلام حاج محمد اکبرزاده

باز لرزه بر دلم افتاده است

جام غم به دست زینب داده است

باز گویی فصل غم سر باز کرد

قصه تنهاییم آغاز کرد

خیمه را بر پا مکن ای هست من

خواب دیدم می روی از دست من

شب دوم-ورودیه-

مداح: حاج سید حسین محسنی

سخنران:حجت الاسلام حاج محمد اکبرزاده

السلام علیک یا مسلم بن عقیل(ع)

من که روزی بین این نامردمان مهمان شدم

در میان کوچه های کوفه سرگردان شدم

بر سر دار العماره با تو می گویم سخن

 جانب کوفه میا ای یوسف دور از وطن

مراسم عزاداری شب اول-شهادت مسلم بن عقیل(ع)-

مداح: حاج سید حسین محسنی

سخنران:حجت الاسلام حاج محمد اکبرزاده

السلام علیک یا ابا عبدالله

ارباب صدای قدمت می آید/هنگامه اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ غم تو می سوزیم /یک بار دگر محرمت می آید

 

هیئت دخیل العباس(ع) برگزار می کند:

مراسم عزاداری دهه اول محرم

هرشب ساعت ۱۹:۳۰

همراه با کسب فیض از محضر سخنرانان و مداحان اهل بیت (ع)

و قرائت زیارت پرفیض عاشورا

به مناسبت عید غدیر خم...

هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد، که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است.... هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد. (خطبه ي غديريه)

می خواستم شعری بگویم

تا پر کنی از باده کوثر سبویم

می خواستم از اوج پروازت بگویم

ای نازنین من ، من از نازت بگویم

می خواستم از نرگس مستت بگویم

از بوسه های عشق بر دستت بگویم

می خواستم یک شمه از کارت بگویم

مهر درخشان از شب تارت بگویم

یکباره عقل خفته ام بیدار گردید

مدح تو ای مولای من دشوار گردید

دیدم که از وصف تو گفتن ناتوانم

مثل غباری پیش راه آسمانم

دیدم که تو از ما سوی الله هم سوائی

دیدم تو عبدی لیک مانند خدائی

تو از حریر نوری و من جنس خاکم

خورشید رحمت بی عنایاتت هلاکم

ترسیدم از نور رخ تو کور گردم

موسای سر در گم به کوه طور گردم

عقلم نهیبم زد که ای مسکین کجائی

گفتا که بس کن بی مروت بی حیائی

در این خیال واهی خود راه بستم

در انتظار توبه در راهت نشستم

گفتم که بر دامانت امشب سر گذارم

گردن به زیر بوسه خنجر گذارم

تا ذوالفقار تو ببوسد گردنم را

در خون کشاند تیغ عشق تو تنم را

بگذار امشب با دلت همسایه باشم

گر چه کویرم لیک زیر سایه باشم

ای چلچراغ عشق روشن کن دلم را

ای باغبان باغ گلشن کن دلم را

ای بوتراب عشق خاکی بر سرم کن

اول گلم کن بعد از آن هم پرپرم کن

ای حیدر پردرد امشب باورم کن

در این غریبی آشنا با کوثرم کن

بگذار تا با عشق کوثر خو بگیرم

هر چند خارم از گل تو بو بگیرم

بگذار باشم روی آن چادر غباری

بخشد مگر زهرا به عبدش اعتباری

به مناسبت میلاد امام هادی(ع)

 

امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی(ع) است

ای گوهر بحر آفرینش/ وی چشم و چراغ اهل بینش
همنام علی مرتضایی/ سرتا به قدم خدانمائی
امروز که دل قرین شادیست/ میلاد تو ای امام هادی است
میلاد تو برهمه مبارک/ بر مهدی فاطمه مبارک

الا ز خالق و خلقت سلام حضرت هادی
الا ولای تو فیض مدام حضرت هادی
الا کلام تو خیرالکلام حضرت هادی
الا به دست تو دین را زمام حضرت هادی
تویی به ملک الهی امام حضرت هادی
وصی حضرت خیرالانام حضرت هادی

حساب فضل تو بیرون بود ز حد و شماره
ولادتت به جهان داد آبروی دوباره
سزد که چرخ فشاند به پات ماه و ستاره
کند به خاک درت سجده آفتاب هماره
اگر به یاد تو گیرند لحظه لحظه هزاره
فضائل تو نگردد تمام حضرت هادی

تو جد مهدی و باب حسن ، عزیز جوادی
ولی کل خلایق امام کل عبادی
نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهادی
پناه خلقت و نور الفؤاد و باب مرادی
تو هادی ملک و جن و انس و رکن بلادی
به یمن توست فلک را نظام حضرت هادی

تو در نه یم نور یم دو گوهر نابی
علی چارمی و حافظ چهار کتابی
به باغ دین پدرانت همه گل و تو گلابی
حیات خلق بود آب و تو حیات به آبی
به ملک نور تو ماهی به شهر علم تو بابی
چو جد خویش علیه السلام حضرت هادی

گرفته ملک جهان را عطای واسعة تو
کتاب حشر بود صفحه ای ز واقعة تو
پر از صدای خدا لحظه لحظه سامعة تو
بهشت جاذبة تو جحیم دافعة تو
شناسنامة کل ائمه جامعة تو
تو راست معجزه در هر کلام حضرت هادی

هزار ماه شب چارده اسیر هلالت
هزار مهر درخشنده ذره ای ز جمالت
هزار عرش کمالند نردبان کمالت
هزار سال فزون آسمان نیافت مثالت
هزارها متوکل اسیر قدر و جلالت
زهی جلال و کمال و مقام حضرت هادی

تو کیستی که خداوند دادگر به تو نازد
حسن، حسین، علی با پیامبر به تو نازد
سلام بر تو که هم جد و هم پدر به تو نازد
بزرگ مصلح دین منجی بشر به تو نازد
امام عسگری آن نازنین پسر به تو نازد
تویی به خلق دو عالم امام حضرت هادی

اگر چه گشت عدو حمله ور به صحن و سرایت
اگر چه نقش زمین گشت خشت های طلایت
مزار توست دل ما و جان ما به فدایت
هماره ریخته "میثم" دُر قصیده به پایت

به مناسبت عید سعید قربان

نگارا عيد قربان است قربانت شوم يا نه ؟ / نگفتي يک دمي آيا که مهمانت شوم يانه ؟ براي طوف کويت جامه احرام بر بستم / گداي دوره گرد گوشه خوانت شوم يانه ؟

بگذر از فرزند و جان و مال خويش / تا خليل اللّه ِ دورانت کنند سَر بِنه بر کف، برو در کوي دوست / تا چو اسماعيل، قربانت کنند . . .

                                                          

      می برند حاجیان برای خدا چارپایی به رسم قربانی

یاد آن ساعتی که ابراهیم ز پسر میگذشت عرفانی

 

تو ز احساس  یک پدر ای دوست در چنین لحظه ای چه میدانی

عشق آنجا چقدر جدّی بود و خدا بود و یار و مهمانی

 

 و منا هم نفس نفس میزد و صفا کرده  بود طوفانی

ای تمام وجود ابراهیم تو تو هستی  فقط تو جانانی

 

گوئیا هر چه بر رگش میزد خنجرش کند بود میدانی

سنگها میشکست با خنجر کآمدش آن ندای رحمانی

 

گوسفندی گرفت و قربان کرد جای شیرین پسر به آسانی

شاید آنجا چنین به او فرمود کردگار کرشمه پنهانی

 

صبر کن عاشقانه ابراهیم تا ز نسلت بیاید آن فانی

هر چه دارد به عشق خواهد داد عشق و پروانگی و عریانی

 

و تمام پیمبران رفتند به تماشای آن سرافشانی

سعیشان عاشقانه برپا شد چه منایی و عید قربانی